۲۷ آذر ۱۳۸۸

درد تو...کاش میدانستی میدانم... که میفهممت...که اشکها یم چه قدر واقعی است....که تف به هرچه....
لعنتی چرا تنها می مانی؟ چرا زجر هایت را ؟ ای کاش می دانستی.....ای کاش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر