skip to main
|
skip to sidebar
Scarlet
۲۷ آذر ۱۳۸۸
درد تو...کاش میدانستی میدانم... که میفهممت...که اشکها یم چه قدر واقعی است....که تف به هرچه....
لعنتی چرا تنها می مانی؟ چرا زجر هایت را ؟ ای کاش می دانستی.....ای کاش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
دنبال کننده ها
بايگانی وبلاگ
◄
2010
(10)
◄
دسامبر
(1)
◄
ژوئیهٔ
(2)
◄
ژوئن
(1)
◄
آوریل
(2)
◄
مارس
(2)
◄
ژانویهٔ
(2)
▼
2009
(8)
▼
دسامبر
(4)
فقط به قول همان آقا......هنگامی که خورشید را در زم...
درد تو...کاش میدانستی میدانم... که میفهممت...که اش...
من میگم مویینگی این نا امیدی هم قابل بررسیه!یادم ب...
روی تخت کتاب جلومه...کتاب رو هول می دم که راحتتر ب...
◄
نوامبر
(2)
◄
اکتبر
(2)
درباره من
Maryam
مشاهده نمایه کامل من
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر